باسمه تعالی خواهر طاهره - خاطرات خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) - قسمت دهم ( پایانی) » یکی از روزهای سال 1366 برای بازدید از زندانها رفته بودیم. وقتی به سرکارم برگشتم، گفتند: «موضوعی است که نمیشود حالا گفت». با دلهره کار را تمام کردم و به منزل رفتم. ساعت 6 عصر با سید احمد خمینی تماس گرفتم. گفت: امام پیام مهمی برای گورباچف، رهبر کشور شوروی دارند که قرار است چند نفر بروند و نامه را به ایشان برسانند. در میان خانمها امام شما را انتخاب کردهاند.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت